اشعارولادت حضرت زینب سلام الله علیها
مناجات اميرالمومنين(منتظران ظهور)
حقانيت و اثبات اميرالمومنين و دعا براي فرج امام زمان

نسیم؛ پرده ی گهواره را تکان می داد

برای عرض ارادت خودی نشان می داد

 

ستاره های درخشان خوشه ی پروین

کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین

 

شمیم قدسی او در  مدینه پیچیده

بهار آمده بلبل به غنچه خندیده

 

چکاوکان به در باغ ریسه می بندند

شکوفه ها همه دیوانه وار می خندند

 

نشانه های ظهور مسیح ظاهر شد

مدینه مرکز ثقل خیال شاعر شد

 

نسیم گرد سر نو رسیده دف می زد

بنفشه داخل گلدان مدام کف می زد

 

صدای خواندن پروانه ها چه زیبا بود

تبسم لب شیر خدا چه زیبا بود

 

ز نور طلعت رویش ستاره حیران شد

و ماه با عجله پشت ابر پنهان شد

 

ستاره گفت به خورشید: بی خبر ؛ساده

خدا به فاطمه خورشید دیگری داده

 

زمان سیطره و سلطه گشته طی خورشید

شکسته حرمت پوشالی تو ای خورشید

 

حریر جذبه ی چشمان او اهورایی ست

طلوع خنده ی زینب عجب تماشایی ست

 

بساط فخر فروشی ز آسمان بر چین

بیا زمین به تماشای دخترک بنشین

 

بیا ببین که ندیدی کسی به این پاکی

شدند خادمه اش حوریان افلاکی

 

نگاه حیرت خورشید تا بر او افتاد

اسیر بند جنون گشت و نعره ها سر داد

 

هوار می زد و میگفت: وه چه نوری داشت

شبیه مادر خود چهره ی صبوری داشت

 

بدون شبه و شک از قبیله ی نور است

میان هاله ی انوار خویش مستور است

 

وقار و نور جبینش به مصطفی رفته

ولی غرور نگاهش به مرتضی رفته

 

چه کودکیست! که خود اشهدین می گوید

و گاه خنده کنان یا حسین می گوید

 

چه کودکیست! که گوید ثنای رب جلی

دوچشم او شده خیره به ذوالفقار علی

 

وحید قاسمی

 

*********************

دوباره تشنه لب از چشم، بارشی می خواهم

ز خاطرات گذشته نگارشی می خواهم

 

ز خاطرات خوش درس و مشق شب هایم

سوال های شب امتحان بابایم

 

ز اعتماد دلم بر زبان دستانم

ز روزها که چکید از میان دستانم

 

چه شد حروف الفبای عشق من، پَر زد

که بی هوا به سرِ شانه ی دلم، در زد

 

کسی که کاسه ی قلب شکسته را می بُرد

همان مرکّب این چشم خسته را می بُرد

 

به خود که آمدم از دست رفته ای بودم

و به خیال خودم، چند هفته ای بودم

 

دوباره نقطه سر خط شروع خواهم کرد

به آن کلاس قدیمی رجوع خواهم کرد

 

من آمده ام که بپرسم در این دیار جنون

چگونه خوانده شود حا و سین و یا و نون

 

من آمده ام بنویسم دروس هر شب را

دوباره یاد بگیرم حروف زینب را

 

من آمده ام بنویسم دبیر ما زهراست

کلاس فلسفه ام اشک سید الشهدا ست

 

پلاک مدرسه ی عشق ماست، شصت و نه

سلیقه ی خود ذات خداست، شصت و نه

 

شب است و دفتر من سیر از مرکب شد

دوباره مشق شبم آب، نان و زینب شد

 

خدا مدد بکند در میان مردم ایل

که ما شویم از این درس، فارغ التحصیل

 

که بوده است مگر زینب این همه اجلال

که بوده است به احوالش این همه اقبال

 

گمان کنم که بُود دایرالمعارف عشق

نه اشتباه مگو، زینب است عارف عشق

 

هر آنچه آمد از عشق، آفریده ی اوست

خدا گواه ست، که قرآن ما چکیده ی اوست

 

شرمنده چه بی سواد به قدرش، تمام حورالعین

به صفحه صفحه ی قلبش فقط نوشته حسین

 

دوباره مسأله ای سخت روی تخته سیاه

چگونه زینب کبری شود مساوی ؛ آه

 

دوباره جمع حسین است و زینب و گریه

دوباره روضه ی هر روز و هر شب و گریه

 

چه شد که قوس دو ابروی عشق بر هم خورد

حساب حضرت یاس دمشق بر هم خورد

 

اگرچه ضرب عدو کشته ای ثمر داده

ببین چقدر به عشاق چشم تر داده

 

به آن سوار که دستان او قلم باشد

حساب می شود این اشک هر رقم باشد

 

کتاب عشق، حسین است و شیعه، حاشیه اش

برای شیعه همین حاشیه است، آتیه اش

 

**

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفاً اطلاع دهید

*********************

با دست شوق چاک گریبان گرفته ایم

از فرط شور باده طوفان گرفته ایم

در اوج ناز تخت سلیمان گرفته ایم

امشب به دست زلف پریشان گرفته ایم

 

شکر خدا ز جام جنونش لبالبیم

شکر خدا که گوشه نشیان زینبیم

 

امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است

شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است

شور و شگفتی است و شبیه عشق مشرب است

شامی که روشنایی روز است امشب است

 

امشب تمام گرمی بازار زینب است

امشب شب ملیکه دادار زینب است

 

فصل الخطاب عاشقی ما رسیده است

ای قطره های تب زده دریا رسیده است

زیباترین حماسه دنیا رسیده است

زینب به دست حضرت زهرا رسیده است

 

چشمی گشود و چشم شقایق به خواب شد

زیباترین دعای علی مستجاب شد

 

باور نداشت چشم فلک دختر این چنین

در بین چند کعبه دل دلبر این چنین

از هرچه سرفراز زنی سرتر این چنین

غیر از خدا نداشت کسی باور این چنین

 

حتی فلک به چشم خواب خیالش ندیده است

امشب خدا دوباره حسین آفریده است

 

تا کوچه اش قبیله لیلا ادامه داشت

تا خانه اش گدایی عیسی ادامه داشت

در قامتش قیامت مولا ادامه داشت

زینب که بود حضرت زهرا ادامه داشت

 

زهرا نبود زهره دگر نُه فلک نداشت

زینب نبود سفره خلقت نمک نداشت

 

زینب اگر نبود اثر از کربلا نبود

زینب اگر نبود علم حق به پا نبود

زینب اگر نبود کتاب خدا نبود

یک یا حسین بر لب ما و شما نبود

 

بیخود که نیست عاشق و مجنون زینبیم

این یا حسین را همه مدیون زینبیم

 

ای برترین عقیله ی ایل و تبارها

صبرت صلابت همه ی اقتدارها

ای کرده با صدای علی کارزارها

ای خطبه ات برنده تر از ذوالفقارها

 

با خطبه هات ها حید کرار زنده شد

در هیبتت شکوه علمدار زنده شد

 

نهج البلاغه خوان علی آتشِ کلام

ای مرتضای دوم کوفه ؛حسین شام

حُسن ختام کرب و بلا تیغ بی نیام

با خطبه ات گرفته ای از دشمن انتقام

 

ای زینب مدینه و زهرای کربلا

تو تیغ میگرفتی اگر وای کربلا

 

تو آمدی که صبر شوی مجتبی شوی

تو آمدی حسین شوی کربلا شوی

تو آمدی به آل کسا هم کسا شوی

هم ما رأیت سمت جمیلا رها شوی

 

تو آمدی که کعبه دل کربلا شود

در سینه ها حسینیه غم رها شود

 

از کودکی برای برادر گریستی

از کودکی به خاطر مادر گریستی

گاهی کنار سرو صنوبر گریستی

گاهی کنار پیکر بی سر گریستی

 

حقت نبود تا که به زنجیرتان کشند

با خط تازیانه به تفسیرتان کشند

 

محسن عرب خالقی

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مناجات اميرالمومنين(م نتظران ظهور) و آدرس monajat1385.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان